شیرین زبونی نیکو
سلااااااااااام به نیکو جون خودم... نیکوی عزیزم اومدم واست از شیرین زبونیات بنویسم تا وقتی بزرگ شدی و تونستی مطالب وبلاگت رو بخونی کلی بخندی. دیشب آخروقت بود که اومدی پیشم و بهم گفتی که نازنین همه آدما تو شکمشون بچه دارنا. بعدش گفتی که یه خبر خوب واست دارم. منم گفتم:چه خبری؟ تو:من قراره بچه به دنیا بیارم. من: چجوری قراره بچه به دنیا بیاری؟ تو:میخوام برم بیمارستان بعدش شکممو ببرن بچه به دنیا بیارن. من: کی قراره بچه به دنیا بیاری؟ تو:وقتی که نامزد کردم دیگه. من:با کی قراره نامزد کنی؟ تو:با سالی...
نویسنده :
نازنین
11:44